وقتی به حال این روزهای من دچار شوی

- وقتی به حال این روزهای من دچار شوی
تمام شعرهایی که از بر بودی یادت می رود

وقتی به حال این روزهای من دچار شوی
مخصوصا اگر مثل من بار اولت باشد
همه ی روز از خودت می پرسی "حالا چیکار باید کنم؟" ، "حالا چی میشه؟" ، "بالاخره می ریم یا ...؟" و هزار سوال و ابهام دیگر که از در و دیوار مغزت بالا و پائین می روند ...

وقتی به حال این روزهای من دچار شوی یکدفعه یاد مجالس روضه ای می افتی که در سالهای خیلی دور رفته ای و در یک لحظه همه آن تصاویر از جلو چشمت رد می شود
و با لبخند در حالی که اشک هات در چشم هات جمع شده اند ، از ته دلت می گویی :
"این یعنی اینکه ارباب اون روزا رو یادش نرفته . یعنی به ما نظر نکرده . یعنی توسل به علمدار جواب داده . یعنی رقیه کوچولو با اون چادر کوچولوی قشنگش سفارش مارو به بابا جونش کرده..."

وقتی به حال این روزهای من دچار شوی خیلی چیزهای را می فهمی .
میفهمی که :
هر چقدر هم رو سیاه باشی
حتی اگر روی دوباره پا گذاشتن به مجلس ارباب را نداری
باید دوباره بیایی
باید بیایی چون ارباب مهربان است
چون دم در مجلس روضه وقتی که سر به زیر و شرمنده میخواهی داخل شوی
ارباب خودش دست زیر چانه ات می برد
و با لبخند ملیحش می گوید: "ارفع راسک یا حُر..."

وقتی به حال این روزهای من دچار شوی
هرلحظه ترسی سراسر وجودت را فرا می گیرد که "نکنه یدفعه نشه . نکنه اتفاقی بیافته و از قافله جا بمونم" و تازه می فهمی که وقتی شاعر می گوید "بر دلم ترسم بماند آرزوی ..." یعنی چه

وقتی به حال این روزهای من دچار شوی یادت رفقایت می افتی
رفقایی که سالهای سال هر هفته با هم روضه رفتید و گریه کردید و سینه زدید
و دعا می کنی که همه همسفرت باشند
و اصلا یک حسی ته دلت می گوید: "نامردی نیست؟ این همه سال با هم گریه کردیم حالا من برم رفقیام بمونن؟"
بعد به ارباب می گویی: "آقاجونم ، برا تو که کاری نداره . کار رفیقامم ردیف کن بیان..."

و خیلی چیزهای دیگه هست که تا به حال این روزهای من دچار نشوی نمی فهمی

×××

برایت یک آرزو می کنم و از تو یک درخواست دارم :
آرزو : انشالله به حال این روزهای من دچار شوی
درخواست : حلال کنید مارو . اگر ارباب طلبید و تا اون روز که کربلای ارباب رو ببینیم زنده موندیم ، اونجا دعاتون می کنیم . شما هم دعا کنید که اگر رسیدیم اونجا دیگه برنگردیم...
یاعلی

یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو(اربعین حسینی)

هیئت حیدری دربفین کاشان

باور نمیکنم که رسیدم کنار تو

باور نمی کنم من و خاک و دیار تو؟

یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم

یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو

یک اربعین اسیر بلایم ، بلای عشق

یک اربعین دچار فراقم ، دچار تو

یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام

دنبال ناله های یتیمان زار تو

یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند

لبهای قاتلان تو و نیزه دار تو

یک اربعین به روی سرم شعله ریختند

با چادری که سوخت رسیدم کنار تو

مثل رباب مثل همه تار گشته اند

چشمان خسته ی من ، چشم انتظار تو

روز تولدم که زدم خنده در برت

باور نداشتم که شوم سوگوار تو

با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند

با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو

یادم نمی رود به لبت ، آب آب بود

یادم نمی رود بدن نیزه زار تو

حالا سرت کجاست که بالای سر روم

گریم برای زخم تن بی شمار تو

یک مشت خاک روی تو و من دعا کنان

شاید شوم نشان تو،سنگ مزار تو

لحظه دیدار نزدیک است!

آهای استکان های چای شیرین که انتظار مرا می کشید...

           مرا صدا بزنید، مرا به سوی خویش بخوانید

آی پاهای دردمند و خسته که شبهای نای تکان خوردن نداشتید...

آی اشک های بی قرار که هر لحظه به هر بهانه از چشمانم جاری می شدید...

                                                                                  دوباره مرا همرامی کنید

آی موکب های عزای جاده نجف کربلا...

                     بار دیگر این مسافر خسته را مهمان خویش کنید

آی خیابان های منتهی به حرم ساقی...

                                باز به جام های اشک این چشمان تشنه را مست کنید

آه ای ضریح نقره فام...

      این دل بی تاب را لایق کن تا بار دگر تو را در آغوش خود بفشارد

آه ای باب القبله، آه ای خیمه گاه، آه ای علقمه...

آه ...

      آه ...

                آه ...

بار دگر مرا به خیل عزاداران حرم یار بپذیرید.

یک بار دیگر چند روزی به من مهلت دهید

           تا ذکر قلبم "سلامٌ علی قلبِ الزّینبِ الصبـــور" باشد.

***

این شب ها دوست دارم بخوابم و خواب شبهایی را ببینم

که هنگام خوابیدن در عین خستگی لبخند رضایت به لب داشتم و با خود نجوا می کردم

                                                  "یکی دو روز بیشتر نمانده تا حرم ارباب را ببینم".

اربعین نزدیک است

نکند از میعادگاه عاشقان جا بمانم!

نکند روز موعود در وعده گاه نباشم!

آه ای خاک های راه کربلا، ای پاهای خسته و تاول زده زائران،

                 ای پرچم های یالثارات الحسین(ع)، ای دسته های سینه زنی،

                                                ای میزبان های با صفا و مخلص راهیان کربلا...

امسال هم مرا به ضیافت خود دعوت کنید.

چگونگی شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

علی اکبر علیه السلام مرکب به سوی میدان راند، یا بهتر بگوییم خورشید نبوت در افق میدان درخشید ناگاه آن لشگر ستمگر متجاوز جمال محمد صلی الله علیه و آله وسلم در جلال علی علیه السلام و عصمت فاطمه علیها السلام و شجاعت حسین علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید. معلوم نبود آنگاه که به گروه دشمن می تازد آیا علی اکبر علیه السلام است یا جدش امیرمومنان علیه السلام یا چنگال توانمند مرگ است که به جان آنان فرو می رود یا صاعقه ها از برق شمشیرش آنان را می سوزاند. گروهی از شجاعتش میخکوب و مدهوش، جمعی تکبیرگو و از جمعی فریاد تبارک الله بلند بود. به هر سو که می تاخت دشمن می گریخت هیچکس توان رویارویی با او را نداشت. گاه رجز می خواند و خود را معرفی می کرد گاه هدفش را می گفت و از دلاوریش سخن می گفت:
انا علی بن الحسین بن علی        نحن و رب البیت اولی بالنبی
تالله لا یحکم فینا ابن الدعی         اضرب بالسیف احامی عن ابی
                     ضرب غلام هاشمی قرشی
در میدان نبرد آرام نداشت گاه به میمنه حمله می کرد و سپاه متجاوز را به میسره می کشاند و گاه به قلب دشمن می تاخت .. هیچ دلاوری با او روبرو نمی شد جز انکه دو نیمش می کرد. هیچ شجاعی پیش نمی امد مگر آنکه کشته می شد تا آنکه 120 پهلوان را از دم تیغ گذرانید.
اما افسوس کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدت تشنگی، توانی برایش نگذاشت تا به آن ددمنشان پیکار را ادامه دهد. در اینجا بود که شوق لقاء پروردگارش در او شدت یافت. خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد. از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود. ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود عرضه داشت:
«تشنگی مرا کشت، سنگینی آهن توانم را برد آیا آبی هست تا بر علیه دشمنان نیرو بگیرم؟»
منظور جنابش آن بود که به اندازه ی توانش به انچه بر او واجب بوده قیام نموده و از آن شانه خالی نکرده است به جایی رسیده که بدون جرعه ای آب قدرت رویارویی با دشمن را ندارد. سوال او ، انکاری است و مقصودش عذر خواستن از ادامه نبرد بسان گذشته است.
شاید از پدرش حضرت سیدالشهداء علیه السلام درخواست آب در صورت امکان از طریق معجزه بوده است. اما حضرت از این کار امتناع ورزیدند تا فرزندش به مقام بالاتری دست یابد و پاداش بیشتری نزد خدای جلیل در روز رستاخیز به خاطر شهادت مظلومانه اش و تشنگی داشته باشد لذا او را بشارت داد بزودی به دریای بیکران رحمت خداوندی وارد می شود و جد بزرگوارش آن منجی بزرگ او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد. آنگاه انگشتر خود را به او داد تا در دهان گذارد.
علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود. دیگر نمی دانست سر دشمن یا سینه او را نشانه میرود یا به منتهای آرزویش نزدیک می شود تا آنکه عدد کشته شدگان به 200 نفر رسید.
انتظارش به سر امد و شهادت بر فراز سر مطهر او به پرواز درآمد. شمشیر مرة بن منقذ عبدی علیه العنة سر آن بزرگوار را نشانه رفت. و سپس ضربت نیزه بر پشت وی زد. بی تاب و توان گردن اسب را با دستان گرفت اسب او را به میان لشگر برد دشمنان اهل بیت پیکر نبوت را قطعه قطعه کردند.
در آخرین نفس ها با سلامی به پدر، آنهم زیر ضربات شمشیر نیزه او را وداع گفت و امامش را ندا داد:
«این جدم است که به شما سلام می کند با جام سرشارش شربت آبی به من نوشانید که هرگز تشنه نخواهم شد و می فرماید جامی هم برای شما اماده است».
با شنیدن این پیام حضرت امام حسین علیه السلام با شتاب خود را به جگر گوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نائل آید و سخنی دیگر از او بشنود اما این گمان تحقق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید، پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد خود را روی بدن از هم گسیخته علی اکبر علیه السلام افکند و صورت بر صورت علی گذاشت.
امام فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا اجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمه رسول الله»
«بعد از تو خاک بر دنیا، چه قدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمت پیامبر جری شده اند.»
«یعز علی جدک و عمک و ابیک ان تدعوهم فلا یجیبوک و تستغیث بهم فلا یغیثوک»
«بر جد و عمو و پدرت سخت است انان را بخوانی پاسـخت نگویند، آنان را به فریاد رسی بخواهی به فریادت نرسند.»
سپس دست مبارک را از خون مطهر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد.
امام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا برند. جوانان علی را بردند پیکری غرق خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر، پرده نشینان خانه وحی با سینه هایی سوخته و گیسوانی پریشان و ناله هایی که به گوش فرشتگان می رسید او را نظاره می کردند، در حالیکه عقیله بنی هاشم حضرت زینب ام المصائب علیهاالسلام پیشاپیش آنان بود و علی را استقبال کردندو خود را برجنازه ی او انداختند.

هدایت شدن جوان بواسطه نماز اول وقت

جوانی بودم که زیاد به ارتکاب گناهان حساسیت نداشتم، هرچند برخی از گناهان مانند خوردن شراب، زنا،دزدی و برخی کارهای دیگر را انجام نمیدادم و به انجام ندادن آن مقید بودم اما در برخی گناهان ازجمله گناهان مربوط به چشم ، گوش، زبان و گناهان اینترنتی بی تفاوت بودم.

 چند وقتی بود که کم کم مقید به خواندن نماز در اول وقت آن شده بودم و حاضر به ترکش نبودم و هر زمان نزدیک وقت نماز می شد دغدغه نماز اول وقت در من وجود داشت .

از طرفی، تقریبا حدود 2 یا 3 سال قبلش به بیماری ای دچار شده بودم و .. 

نویسنده : حمید محمدپور

ادامه نوشته

اهدایی استان قدس رضوی به هییت علی اکبر صغاد

http://s6.uplod.ir/i/00691/prgjiucb69vx.jpg

این پرچم اهدایی استان قدس رضوی به هییت شهزاده علی اکبر ع 

در محرم و صفر 1393 به خاطر حضور چندین ساله هییت در اربعین امام حسین در جوار حرم امام رضا میباشد

عشق یعنی خیمه های سوخته

عشق یعنی اتش افروخته

عشق یعنی خیمه های سوخته

عشق یعنی حاجی بیت الحرام

دل بریدن هاو حج ناتمام

عشق یغنی غربت نور دو عین

عشق یعنی گریه بر قبر حسین

عشق را گویم فقط در یک کلام

یا اباالفضل و حسین و والسلام

 

 

دلا خون گریه کن امد محرم

  

دلا خون گریه کن امد محرم

معرفی پیرغلامان اهل البیت (علیه السلام

از چند سال پیش سعی در جمع آوری خاطرات از بزرگان کردیم.

انشااله در اولین فرصت اقدام به انعکاس این گنجینه گرانبها در این قسمت خواهیم کرد.


از عموم دوستان خواهشمند است پیرغلامان اهل البیت(ع) را که دارای خاطرات ارزشمندی هستند به ما معرفی نمائید تا در اسرع وقت خاطرات این عزیزان به نام خودشان گرفته و ثبت گردد.لازم بذکر است این خاطرات بعداً در همین سایت منعکس خواهد شد.

نام و شماره خود را ثبت کنید تا در اولین فرصت با شما تماس بگیریم 


نام هر شب محرم بنام کدام شهید کربلاست؟

شب های عاشقی
 

شب عاشقی...روایت کوتاهی از ده شب محرم...

(در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...)

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.

عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

شب اول: مسلم بن عقیل

مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

شب دوم: ورود به کربلا

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.

شب سوم: حضرت رقیه(س)

رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

شب چهارم: حضرت حرّ(ع)

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و...

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

شب ششم: حضرت قاسم(ع)

شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.

شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

شب نهم: شب تاسوعا

ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

شب دهم: شب عاشورا

شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.

امام حسین(ع) می فرمایند:


امام حسین(ع) می فرمایند:


من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر ؛


کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.



امام حسین(ع) می فرمایند:


من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس


کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند ی، خداوند او را

به مردم وا می گذارد.


امام حسین(ع) می فرمایند:


من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک.


کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند


امام حسین(ع) می فرمایند:



أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاءعاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت


بازدلشوره ای افتاده به جانم چه کنم

تندترمیزند آخرضربانم چه کنم

پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم

باز هم بی خبری برده امانم چه کنم

آه یا راد یوسف پسرم برگردد

نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم

همه ترسم از این است صدایم بزند

یک اربعین برای تو حیران شدم حسین-اربعین

اربعين-گودال قتلگاه

 

یک اربعین برای تو حیران شدم حسین

مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین

 

با چند قطره اشک دل من سبک نشد

ابری شدم به پای تو باران شدم حسین

 

زلفی اگر که ماند برایت سفید شد

در اول بهار زمستان شدم حسین

 

کوفه به کوفه، کوچه به کوچه، گذر گذر

قاری شدی مفسّر قرآن شدم حسین

 

دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست

دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می‌کنم

دارم سر مزار خودم گریه می‌کنم

حجت الإسلام و المسلمین زعیم امام جمعه صغاد

 

 حجت الإسلام و المسلمین زعیم امام جمعه صغاد 

 ضمن تشکر از عاشورائیـان شهزاده علی اکبر(ع) ؟ 

سخنانی از امام رضا علیه السلام

- آثار گریه ی بر امام حسین علیه السلام

اگر بر حسین بگریی چندان که اشک هایت بر گونه ات جاری شود خداوند هر گناهی را که مرتکب شده ای می آمرزد. [بحارالانوار ج44 ص286]
2- اندوه در روز عاشورا
«هر کس در روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش گرداند.»[ میزان الحکمه ح13011]

متن ادبی «گهواره ـ علی اصغر علیه‏ السلام»

نه! از جدایی حرف نزن! تو با این حرف‏ها، آتش به جانم می‏زنی. نرو! ...
مرا در بی‏کسی‏هایم تنها مگذار! مرا طاقت وداع نیست، که شانه‏هایم زیر آوار این اندوهِ بزرگ، خواهد شکست. بمان! گرچه می‏دانم تشنه‏ای و عطش، بر تار و پودِ جسم نحیفت پیچیده است. چه کنم که تهیدستم و مرا جرعه‏ی آبی نیست تا گوارای وجودت کنم.

عاشورا

عاشورا یعنی قطرات اشکی که حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت، عاشورا یعنی جمع کردن خارهای بیابان در شب تاریک،یعنی سیراب کردن کودک شیر خواره باسر انگشتان پیکانی تیز،عاشورا یعنی ضجه های کودکانی غریب در صحرایی سوزان،یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای کودکانه ای که به دنبال عشق ندای لبیک سر داده بودند،یعنی اوج مردانگی و ایستادگی،یعنی تجسم تمام غیرتهایی که در چشمان نجیب عباس سوسو می زد،عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاکی ها،یعنی طعم شیرین عطش در کنار یار،پیامد عشق ورزی به نور،عاشورا یعنی صدای گریه هایی که از سر تشنگی در گلو خفه می شد،یعنی پر کردن آب در عین عطش،یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن،یعنی به آسمان پرتاب کردن خون گلوی شش ماهه ای که از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن کردن تمام احساس خویش پشت خیمه ها،عاشورا یعنی وداع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور،یعنی عین صداقتی که در آسمانها نظیر نداشت،یعنی سکوتی که در تمام فریادها به گوش رسید ونوازشی که بر چشمان پیر و فرتوت خاکستر نشسته مردمان آواز شکست پیروز را زمزمه می کرد، عاشورا یعنی فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاکی ها به آسمان...

هدیه پرچم امام رضا به  هیئت عاشورائیـان شهزاده علی اکبر(ع) شهرصغاد شمال فارس

بر رونق بازار حسین می نازد

عرش بر جلوه رخسار حسین می نازد

ابر بر اشک عزادار حسین می نازد

قبر شش گوشه به زوار حسین می نازد

کربلاهم به علمدار حسین می نازد

 

از "هیئت ثارالله مسیحی ها" چه می دانید؟

هموطنان ارمنی و زرتشتی مان در جای جای ایران به عشق اباعبدالله الحسین(ع) با شیعیان همنوایی می کنند و ارادت خاصی به سالار کربلا دارند.

مردم شهر صغاد با مراسم چاووشی خوانی به استقبال ماه محرم رفتند

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

رنگ عزا!
کاروانی در راه است
به سمت شهری که سالهای سال زیارتش آروزی عشاقش بود
و پناه به خدا میبریم از باز گویی حوادث این شهر
نامش کربلاست!
( و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی در میان نامها!... نه! کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست)
محرم از راه میرسد
و هر دلی را که حسینی است با خود ميبرد
مجال نوشتن نیست
باید محرم را دید،  بوئید و یا حتی.... بوسید!
وضو میگیریم
به سراغ لباسهایمان میرویم
نیت میکنیم!
و از میان رنگها و مدلهای مختلف لباسها یک رنگ ساده را بر میگزینیم

http://up.mozikestan.com/Cover/Aban93/ChavoshMoharam/02.jpg

مشکی!


بی وضو نباید لمسش کرد!


وقتی بویش میکنی


بوی محرم سال قبل را میدهد

http://up.mozikestan.com/Cover/Aban93/ChavoshMoharam/03.jpg

بوی بغضی که با السلام علیک یا ابا عبدالله روز اول ترکید


بوی یاسی که این بار مشكی شده است


و بوی سیب!و بوی گل گلگیران روز عاشورا ....


امسال در مجلس ارباب میان زیارت عاشورا ....


از مادرش اجازه میگیریم

برای به تن کردن پیراهن مشکی عزای پسرش و شاید عزای ما

عزای دل ما......

http://up.mozikestan.com/Cover/Aban93/ChavoshMoharam/04.jpg

فراق حرم....کربلا

چشم میگفت که صحن تو عجب دیدن داشت

لب سخن آمد و گفت خواب تو چه دیدن داشت

شامه ام تربت تان را همه جا بو میکرد

تربتت گفت که خوش بوست و بوییدن داشت

دورت الحق همه اعضای تنم میچرخند

همه گفتند که دل دور تو چرخیدن داشت

.

بی کربلایتان دلم آرامشی ندید

با دوری تو سینه مان سازشی ندید

افزایش فراق شما را چشیده ایم

آزی صعود دیده و کاهشی ندید

.

از حال ما که ندارد خبر کسی

آگاه باش ما دلمان تنگ کربلاست

از این همه شلوغی صحن و سرای تو

تنها دو مهر تربت پاکت نصیب ماست

سرنوشت قاتلان سيد الشهدا و يارانش

سرنوشت قاتلان سيد الشهدا و يارانش
ابن شهر آشوب به سند معتبر روايت كرده است كه حضرت امام حسين عليه السّلام به عمر بن سعد گفت كه به اين شادم بعد از آنكه مرا شهيد خواهى كرد، از گندم عراق بسيارى نخواهى خورد، آن ملعون از روى استهزا گفت كه : اگر گندم نباشد جو نيز خوب است ، پس چنان شد كه حضرت فرموده بود، و امارت رى به او نرسيد، و بر دست مختار كشته شد. ايضا روايت كرده است كه بويهاى خوشى كه از انبار حضرت غارت كردند همه خون شد، و گياهها كه برده بودند همه آتش در آن افتاد.

ادامه نوشته

شناخت امام زمان چه  ضرورتي دارد؟

شناخت امام زمان چه ضرورتي دارد؟

... بلي، اوضاع اين گونه بود تا اينكه به شخصي آشنا شدم كه به نظر مي رسيد مي تواند به سؤالاتم پاسخ دهد. در اولين برخورد به او گفتم: آيا مي تونم با شما بي پرده سخن بگم، به همه چيز در مورد امام زمان با ديده ي شك نگاه كنم و از صفر شروع كنم؟
ادامه نوشته

روز چهـــــــارم محرم

گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست

باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست

چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

یک گوشه می نشینم و حرفی نمی زنم

بیرون مکن مرا تو از این خانه جا که هست

از درد گریه تکیه نده سر به نیزه ات

زینب نمرده شانه دارالشفا که هست

قربانیان خواهر خود را قبول کن

گیرم که نیست اکبر تو طفل ما که هست

گفتی که زن جهاد ندارد برو برو

لفظ«برو»چه داشت برادر؟بیا که هست

خون را بیا به دست دو قربانی ام بکش

تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست

گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم

از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست

گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی کنم

بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست

"آخر ماه صفر اول ماتم شده است..."

بوی فراق می دهد این گریه های من

ماتم گرفته شال سیاه عزای من



شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام



آقا ببخش در گذر از این خطای من



با زعفران شهر خراسان نمی شود؟



رنگی دهی امام زمان بر حنای من؟



از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام



چیزی نمانده مثل شما از صدای من



با نوحه های این دهه ی آخر صفر



شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من



ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده



بعد از دو ماه چه شد کربلای من؟



سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام



این چشم خیس،چشمه ی آب بقای من



من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم



جایی گرفته حضرت زهرا برای من





(وحید قاسمی)

فضیلت شب وروزجمعه


فضیلت شب وروزجمعه
روز جمعه
فضیلت شب وروزجمعه

جمعه نام یکی از روزهای هفته است که در دوران جاهلیت آن را عروبه می‌نامیدند
 و می‌گویند نخستین کسی که آن را جمعه نامید،
 کعب بن لوی بن غالب ،‌ یکی از اجداد پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، بود.
در میان ایام هفته، شب و روز جمعه فضیلت و برتری ویژه‌ای دارد.
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که روز جمعه سرور روزهاست،

ادامه نوشته

روزی شبهای محرم...

روزی شبهای محرم...

دل بیمار مرا فرصت درمانی ده
با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده

قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد
آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده

همچنان زلف پریشان تو آواره شدم
به دل خانه خرابم سر و سامانی ده

شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم
سر این سفره به من رزق فراوانی ده

حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم
استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده

لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم
فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده

از تو من روزی شبهای محرم خواهم
چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده

سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن
عصر روز عرفه فرصت قربانی ده

در حریمت خبر از عرش خدا می آید
بوی سیب حرم کرببلا می آید

واکنش امام حسین(ع) به فتنه امویان در مراسم تدفین برادرش


شیخ مفید(ره) روایت می‌کند
واکنش امام حسین(ع) به فتنه امویان در مراسم تدفین برادرش

خبرگزاری فارس: همین که امام حسین(ع) بدن مبارک برادرش را به سوی مزار پیامبر(ص) حرکت داد، همان اتفاقی افتاد که سبط اکبر پیامبر(ص) پیش‌بینی کرده بود: جمعى به این گمان که مى‏خواهى مرا در کنار قبر جدم به خاک بسپاری، مقابلتان می‌ایستند.

خبرگزاری فارس: واکنش امام حسین(ع) به فتنه امویان در مراسم تدفین برادرش
ادامه نوشته

به مناسبت سالروز شهادت سبط اکبر


به مناسبت سالروز شهادت سبط اکبر
سرنوشت «جعده» قاتل امام حسن مجتبی(ع) چگونه رقم خورد

 «جعده» گمان می‌کرد همین که امام حسن(ع) را از میان بر دارد، عروس خلیفه می‌شود و دیگر همه چیز تمام است اما نمی‌دانست سرنوشت جوری رقم می‌خورد که دنیا به فرزندانش روی خوش نشان نخواهد داد.

خبرگزاری فارس: سرنوشت «جعده» قاتل امام حسن مجتبی(ع) چگونه رقم خورد
ادامه نوشته

امام حسن مجتبی علیه السلام


/* /*]]>*/
تصویر صفحه اصلی
ادامه نوشته